جدول جو
جدول جو

معنی پیرهن قبا کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پیرهن قبا کردن
(هََ)
پیراهن قبا کردن. دریدن پیرهن در خشمی یا مصیبتی. دریدن پیراهن بر تن. چاک کردن پیراهن:
خیاط روزگار ببالای هیچکس
پیراهنی ندوخت که آنرا قبا نکرد.
خاقانی.
صد پیرهن قباکنم از خرمی اگر
بینم که دست من چو کمر بر میان اوست.
سعدی.
پیراهنی که آید ازو بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
پیرهن قبا کردن
دریدن پیراهن در خشمی یا مصیبتی، چاک کردن پیراهن
تصویری از پیرهن قبا کردن
تصویر پیرهن قبا کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دریدن پیراهن در حالت خشم مصیبت و غیره: صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر بینم که دست من چو کمر بر میان اوست. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار